جدول جو
جدول جو

معنی سر آوردن - جستجوی لغت در جدول جو

سر آوردن
بنهایت ریسدن بپایا رسانیدن
تصویری از سر آوردن
تصویر سر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
سر آوردن
به سرآوردن، پایان دادن، به آخر رساندن
تصویری از سر آوردن
تصویر سر آوردن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بسر آوردن
تصویر بسر آوردن
((~. وَ دَ))
تحمل کردن، سازگار شدن، ساختن، به پایان رساندن
فرهنگ فارسی معین
داخل کردن ادخال، بیرون آوردن (از اضداد)، رها کردن آزاد ساختن، یا از خود در آوردن دروغ پردازی کردن مطلبی از خود ساختن که واقعیت نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
دل زده شدن بر اثر شکست. لیز خوردن لغزیدن: روی یخها سر خورد، فرود آمدن از جایی سراشیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
لیز خوردن، سریدن، لغزیدن، از روی سرسره یا جای سراشیب خزیدن و فرود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
از کاری یا چیزی نومید و دل زده شدن و از آن صرف نظر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
((سُ. دَ))
لیز خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
((~. دَ))
دلزده شدن، ناامید شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
Glide, Slide, Slip
دیکشنری فارسی به انگلیسی
скользить , скользить , поскользнуться
دیکشنری فارسی به روسی
gleiten, rutschen, ausrutschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
ковзати , посковзнутися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ślizgać się, poślizgnąć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
滑行 , 滑动 , 滑倒
دیکشنری فارسی به چینی
deslizarse, deslizar, resbalar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
फिसलना , फिसलना
دیکشنری فارسی به هندی
انزلق , انزلق
دیکشنری فارسی به عربی
滑る , スライドする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
kuteleza, (SWAHILI)滑动
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ลื่น , ลื่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
পিছলে যাওয়া , পিছলে যাওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
سرکنا , پھسلنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سرآوردن
تصویر سرآوردن
((~. وَ یا وُ دَ))
به پایان رسانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بز آوردن
تصویر بز آوردن
بد آوردن بد اقبالی آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطر آوردن
تصویر بطر آوردن
بد آوردن در قمار برآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خوردن
تصویر پر خوردن
بسیار خوردن بیش از اندازه خوردن مقابل کم خوردن
فرهنگ لغت هوشیار